به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط سیدحیدر علوی نژاد در 88/4/27:: 12:44 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

در این وبلاگ بطور تخصصی مسائلی در باره فقه و اصول خواهد آمد.

درسهای خارج فقه و اصول این جانب

پاسخ به سوالات فقهی

بنابر این مخاطبان این وبلاگ در دو سطح تقسیم می شوند:

متخصصان علوم دینی، در پایه سطوع عالیه و خارج فقه و اصول

عموم مردم و نیازمندان به پاسخهای فقهی و احکام. در سوالات سوال کننده باید مرجع تقلید خود را مشخص کند.