دوست دارم
من گل و گلسنگ را بر سنگ خارا دوست دارم
بلخ را مانند تاریخ بخارا دوست دارم
طوس و نیشابور را مانند کابل،مثل یثرب
غزنه ولاهور را چون آستارا دوست دارم
تاشکند ومرو را همچون هرات و لعل و کرمان
من بدخشان را همیشه لعل آرا دوست دارم
من زمین را با تمام مردمان خوب دنیا
با تمام قلهها و دشت و صحرا دوست دارم
ازمیان این همه امّا خدا میداند ازجان
بیشتر از هر زمینی کربلا را دوست دارم
دوست دارم اهلبیت مصطفی را دوست دارم
دوست دارم، هرچه را از اوست، زیرا دوست دارم
سید حیدر علوینژاد 25/8/1386
عقیق یمن
شعر بال میشود شکوفه یاسمن
یک رباعی قشنگ چارشاخه نسترن
لاله یک گیاه بیش نیست، امتحان کنید
رنگ عشق،لاله را قشنگ کرده در چمن
خاک بستری است، خوب و بد نمیشود
میشود قشنگ از وجود دوستی، عدن
کاخ سبز اگرچه در دمشق جلوه مینمود
بوی عشق حق ولی وزید از قرن
عاشقان برای مردمان خویش شاهدند
از عقیق سرخ خویش شهره میشود یمن
تابستان 1386